Monday, February 25, 2008
پله
خاموش نشسته ام
لب این پله سنگی سرد
دستم را زیر چانه ام زده ام
به آن بالا نگاه می کنم
نه تو آمده ای نه فرشته
زیاد اینجا نخواهم ماند
کمی باید جان بگیرم
صبح روز بعد
پرواز
posted by padideh at
2/25/2008 10:20:00 AM
0 Comments:
Post a Comment
<< Home
About Me
Name:
padideh
View my complete profile
Previous Posts
گم شده
ما
حراج
گرما
رویاهای یخ شده
حتی
این روزها
بچه ها
تن
شوق بودن
Free counter
0 Comments:
Post a Comment
<< Home