Saturday, January 14, 2006

نوعروس شهر خواب


چه خاکستری دلتنگم
مات و مبهوت گذر زمان را نفهمیدم
حال دلواپس تنهایی
دیشب کنار دریا روی صخره‌ها و جلبک‌ها
با لباس سپید هلهله‌ می‌کردم
دست در دست اما تنها
امروز به فردا می‌اندیشم
با خدایم زمزمه می‌کنم ودیگردفتر تقدیرم را خودم می نویسم

0 Comments:

Post a Comment

<< Home