Saturday, January 14, 2006
نوعروس شهر خواب
چه خاکستری دلتنگم
مات و مبهوت گذر زمان را نفهمیدم
حال دلواپس تنهایی
دیشب کنار دریا روی صخرهها و جلبکها
با لباس سپید هلهله میکردم
دست در دست اما تنها
امروز به فردا میاندیشم
با خدایم زمزمه میکنم ودیگردفتر تقدیرم را خودم می نویسم
posted by padideh at
1/14/2006 10:44:00 AM
0 Comments:
Post a Comment
<< Home
About Me
Name:
padideh
View my complete profile
Previous Posts
غروب
صبح
آغاز
و من یک پدیده
Free counter
0 Comments:
Post a Comment
<< Home