سهم زن نیمی از آژادی
تجمع اعتراضی زنان برای لغو قوانین زن ستیز
بالاخره رفتم میدون هفت تیر. تنهای تنها
از هیجان دستام می لرزید. یه دفعه دیدم وسط جمعیتم
از شعارهای در هم و بر هم چیزی یادم نیست
ولی صدای جیغ ها و دست زدن ها هنوز توی گوشم می پیچه
!!!وقتی دیدم که از بینشون اومدم بیرون شروع کردم به عکس گرفتن و اطلاع رسانی
همه از هم می پرسیدن چه خبره؟؟ و من شروع می کردم به توضیح دادن
رفتم روی پل هوایی اون جا همه چند تا چند تا ایستاده بودند و از هم سوال می کردند
من هم می رفتم بین هر دسته و شروع می کردم به توضیح که خواسته این زنها چیه
!!فکر می کردم حالا که یه جورایی می ترسم برم بین شون رسالت دارم که برای همه بگم چه خبره
!!فکر می کردم حالا که یه جورایی می ترسم برم بین شون رسالت دارم که برای همه بگم چه خبره
چون اون هایی که از دور نگاه می کردند نمی دونستن که تجمع برای چی هست
آخرش که شروع کردند به دستگیری و بردنشون (با عرض خجالت) در رفتم
سوار تاکسی شدم و از راننده پرسیدم چه خبر بود؟؟
!!!گفت: نمی دونم . گفتم: فکر کنم دعوا شده بود
6 Comments:
حالا چه لزومی داشت به راننده یه چیز دیگه بگی؟!
سلام. می تونی برام عکس بفرستی؟ هر چند تا که داری...
ممنون.
parastoo@gmail.com
آدم وقتی که حیوان وحشی میبینه در میره !
ديديم ! مرسي!!! حال به هم زن است وقتي نتوني اعتراض هم كني...
http://peyvast.blog.com/812401/
پديده جان اون بالايي منم يادم رفت اسمم را بذارم( اين يعني سر زدم!)
Post a Comment
<< Home