Monday, June 12, 2006

سهم زن نیمی از آژادی


حضور پدیده در یک پدیده نه چندان نوظهور اجتماعی
تجمع اعتراضی زنان برای لغو قوانین زن ستیز
بالاخره رفتم میدون هفت تیر. تنهای تنها
از هیجان دستام می لرزید. یه دفعه دیدم وسط جمعیتم
از شعارهای در هم و بر هم چیزی یادم نیست
ولی صدای جیغ ها و دست زدن ها هنوز توی گوشم می پیچه
!!!وقتی دیدم که از بینشون اومدم بیرون شروع کردم به عکس گرفتن و اطلاع رسانی
همه از هم می پرسیدن چه خبره؟؟ و من شروع می کردم به توضیح دادن
رفتم روی پل هوایی اون جا همه چند تا چند تا ایستاده بودند و از هم سوال می کردند
من هم می رفتم بین هر دسته و شروع می کردم به توضیح که خواسته این زنها چیه
!!
فکر می کردم حالا که یه جورایی می ترسم برم بین شون رسالت دارم که برای همه بگم چه خبره
چون اون هایی که از دور نگاه می کردند نمی دونستن که تجمع برای چی هست
آخرش که شروع کردند به دستگیری و بردنشون (با عرض خجالت) در رفتم
سوار تاکسی شدم و از راننده پرسیدم چه خبر بود؟؟
!!!گفت: نمی دونم . گفتم: فکر کنم دعوا شده بود

6 Comments:

Blogger صورتکِ خیالی said...

حالا چه لزومی داشت به راننده یه چیز دیگه بگی؟!

6/12/2006 7:41 PM  
Anonymous Anonymous said...

سلام. می تونی برام عکس بفرستی؟ هر چند تا که داری...
ممنون.
parastoo@gmail.com

6/12/2006 8:04 PM  
Anonymous Anonymous said...

آدم وقتی که حیوان وحشی میبینه در میره !

6/13/2006 1:45 AM  
Anonymous Anonymous said...

ديديم ! مرسي!!! حال به هم زن است وقتي نتوني اعتراض هم كني...

6/13/2006 1:31 PM  
Anonymous Anonymous said...

http://peyvast.blog.com/812401/

6/15/2006 3:47 AM  
Anonymous Anonymous said...

پديده جان اون بالايي منم يادم رفت اسمم را بذارم( اين يعني سر زدم!)

6/15/2006 10:53 AM  

Post a Comment

<< Home