Tuesday, June 20, 2006

يك سخن

به گمان من ، تن عریان تو باید مال کسی باشد که روح عریانش را دوست می داری
"چارلي چاپلين"

5 Comments:

Anonymous Anonymous said...

salam... be gomane man ham...

6/21/2006 1:45 PM  
Anonymous Anonymous said...

.پدیده جان سلام
از مهربانیت بگویم؟
بگویم این عاشق بودن توست
که عاشقی به من می آموزد؟
.زندگی را شعر میکنی و میسرائیش
چه زیبا زندگی را با بند کفشانت
.به پایت محکم میبندی
،زیبایی پاهای تو به شوقم آورد
.به شاگردی کفاشی روی آوردم
آمدن تابستان را به تو تبریک گفته
و برایت
.ایستاده گی در عاشق بودن خواهانم
جمعه بر تو
.مبارک و خیال انگیز باد
.سعید از برلین

6/23/2006 5:28 PM  
Anonymous Anonymous said...

مهربانم از بابت نامه هایت
.دل نگران نباش
تمامی نامه هایت را پستچی ای که خاطرخواه چشمان لیلی گشته
،برایم میآورد
حتی آن نامه هائی که میخواستی
.بنویسی و فرصت نمیکردی
دیوارهای اطاقم سراسر پوشیده از کاغذهای معطر نامه های توست
و دم نفسهای تو عطریست
که افشانده
خاطرات پاکی و نشاطِ
.دوران کودکی را در اطاقم
مهربانم؛ برایم عشق را در بزرگترین
کاغذ سپید بنویس
تا جهان را من با آن یپوشانم
.و به رقص آورم
تا کودکان دنیا
در سپید نوشتهای تو
به بازی بپردازند
.و دنبال پروانه های صورتی بدوند
.سعید از برلین

6/23/2006 8:30 PM  
Blogger PaRaDa said...

na
mige tanet ro vas kasi orian kon ke ruhesh ro barat oryan karde

6/24/2006 6:22 AM  
Anonymous Anonymous said...

movafeghaaaaaaaaaaaaaaaaaaaaam

6/24/2006 5:23 PM  

Post a Comment

<< Home