Sunday, April 06, 2008

پریا

دلنگ دلنگ، شاد شديم
از ستم آزاد شديم
خورشيد خانم آفتاب كرد
كلی برنج تو آب كرد.
خورشيد خانوم! بفرمائين!
از اون بالا بياين پائين
ما ظلمو نفله كرديم
از وقتی خلق پا شد
زندگی مال ما شد.
از شادی سير نمی شيم
ديگه اسير نمی شيم
ها جستيم و واجستيم
تو حوض نقره جستيم
سيب طلا رو چيديم
به خونه مون رسيديم…

پریا…شاملو

1 Comments:

Anonymous Anonymous said...

in ghesmate ها جستيم و واجستيم
تو حوض نقره جستيم ro az hamoon avalam kheili doos dashtam

4/30/2008 2:02 AM  

Post a Comment

<< Home