Wednesday, March 07, 2007

خوش به حال غنچه های نیمه باز

بوی باران بوی سبزه بوی خاک
شاخه های شسته باران خورده پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس رقص باد
نغمه شوق پرستو های شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک می رسد اینک بهار
خوش به خال روزگار
خوش به حال چشمه ها و دشت ها
خوش به حال دانه ها و سبزه ها
خوش به حال غنچه های نیمه باز
خوش به حال دختر میخک که می خندد به ناز
خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب
ای دل من گرچه در این روزگار
جامه رنگین نمی پوشی به کام
باده رنگین نمی نوشی ز جام
نقل و سبزه در میان سفره نیست
جامت از ان می که می باید تهی است
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
گر نکویی شیشه غم را به سنگ
هفت رنگش میشود هفتاد رنگ
"فريدون مشيري"

4 Comments:

Anonymous Anonymous said...

ay darigh az ma agar vali nagirim az bahar...

3/07/2007 1:15 PM  
Anonymous Anonymous said...

با اينكه من از بهار متنفرمممممممممممممممممممممممم و تازه اين شعر زيبا رو هم يكي از اين خواننده هاي درپيت خراب كرده ولي خيلييي اين شعرو دوست دارم.مرسي

3/07/2007 2:53 PM  
Anonymous Anonymous said...

:)

3/07/2007 4:41 PM  
Anonymous Anonymous said...

سلام
شعر محبوب من را نوشتی
بانوشتن این شعر نمی دونی من را به کجاها بردی

3/08/2007 9:42 AM  

Post a Comment

<< Home