Monday, April 03, 2006

اثر

گاهی آدم ها در زندگی کسی می آیند و می روند
و شاید نمی دانند که چه اثر عمیقی گذاشته اند و رفته اند
مثل او که نفهمید که از من آدم دیگری ساخت و رفت
و من حالا کلام او را در گوش دیگری زمزمه می کنم
زندگی عجب داستان عجیب و پیچیده ای است

2 Comments:

Anonymous Anonymous said...

.پدیده جان سلام
،امید که سفرت
.کلی به تو انرژی بخشیده باشد
خانه ات همیشه یکی از مرتبترین و زیباترین خانه های دنیای مجازی است
.و باقی خواهد ماند
،همانطور که تو در حقیقت زیبایی
خانه ات هم در دنیای حقیقی
.با هنرمندیت حتمن زیبا باید باشد
...
در حال برداشتن سرت از روی
شانه ام با خنده
:به من میگویی
"کاشکی شانه ات کمی نرمتر بود"
:منم با خنده به تو میگویم
همهُ شانه ها که مثل شانه ُ تو نشوند"
و سرم را روی شانه ات میگذارم
:و میپرسم
" زیاده که نگفتم"
و تو میخندی و میگویی:" نه، اینطوری نبودش که" و بعد دوباره در حالیکه سرتو میذاری رو شونهُ من آروم میخونی:"از زندگی مگر چه می خواهم
آرامش شانه هایت را
.دیگر هیچ
"زیاده خواهم آیا؟
و شانه هایم با نوای دل انگیز
.صدایت به خودآرامش میگیرند
پدیده جان من را هم هنگام دعا
.کردن به یاد آر
.میبوسمت و برایت شادی درونی میطلبم
.سعید از برلین

4/04/2006 12:45 AM  
Anonymous Anonymous said...

پديده عزيزي خودم. باورت ميشه وقتي اينو خوندم موهاي تنم سيخ شد. چقدر دلنشين چقدر زيبا. مرسي مرسي

4/05/2006 8:52 AM  

Post a Comment

<< Home