Thursday, July 27, 2006

لب هاي خاموش

عنكبوت روي لبانم تار مي تند
آسوده لانه اي براي خويش مي سازد
مي داند كه اين لبها حالا حالاها از هم گشوده نمي شوند
اما آن زن مدام قربان صدقه گلدانش مي رود

6 Comments:

Blogger PaRaDa said...

har kasi be chizi delkhosh ast

7/29/2006 7:49 AM  
Blogger PaRaDa said...

har kasi be chizi delkhosh ast

7/29/2006 7:49 AM  
Blogger PaRaDa said...

har kasi be chizi delkhosh ast

7/29/2006 7:49 AM  
Anonymous Anonymous said...

مهر سکوت؟ چرا؟ برای چی؟ برای کی؟ آخرش چی؟

7/29/2006 6:53 PM  
Anonymous Anonymous said...

زیر لب... آرام آرام... "فریاد" را زمزمه کن... وگرنه! عنکبوت حالا حالاها ماندنیست...

7/29/2006 6:57 PM  
Anonymous Anonymous said...

با سکوت نمی شه ریسک کرد....نذار دیوار سکوت اونقدر ضخیم بشه که وقت گفتن حرف ها بگذره....شاید دیگه هیچ وقت نشه بعضی چیزا رو گفت.

7/30/2006 1:09 AM  

Post a Comment

<< Home