Sunday, January 21, 2007

برو

تو كه از زندگي من رختت رو بستي و رفتي
تو كه از محله مون اسباب كشي كردي و رفتي
تو رو خدا هر چي داري و نداري بردار
از دنياي خواب هاي من هم برو بيرون

2 Comments:

Anonymous Anonymous said...

:)
gitar ro ham bebare ba khodesh ya na
:D

1/23/2007 9:56 AM  
Anonymous Anonymous said...

.پدیده جان سلام
.پس زمان برای تو هم همچین چموش بازیهایی در میاره
از اینکه "دلی دلی کنان" را به کار بردی ازت متشکرم، خیلی به دلم نشست البته نه مثل سریش، من همیشه با شنیدن دلی دلی کنان به یاد کودکانی می افتم که در جهان خودشون سیر میکنن و از معنی زمان و رفت و آمدش بیخبرند و با پروانه ای در گلزار
.مشغول بازی هستند
:برای رام کردن این چموشی زمان البته راه های گوناگونی هست
لائوتسه میگه: وقتی در مکانی هستی و دلت میخواد که زمان زود بگذره ولی بیشتر مواقع برعکسش رُخ میده، بهترین
.کار ترک کردن اون محل هستش
انیشتن میگه: پیش معشوق بودن و به گذشت زمان فکر کردن مانند شمردن پول است که با هر بار شمارش آن از مقدارش
.کاسته میگردد
من اما میگویم: بزن بر طبل بی عاری که آن هم عالمی دارد، که زمان در این
.عالم معنای دیگری دارد
.پدیده جان امید که تونسته باشم موجب انبساط خاطرت گشته باشم
میخواستم بنویسم نوشتهُ "برو"ت خیلی قشنگه ولی فکر کردم که خودت خوب میدونی ولی با این وجود دلم نیومد که
.ننویسم
.همیشه شاد و همیشه خندان باشی
.سعید از برلین

1/23/2007 6:26 PM  

Post a Comment

<< Home