Sunday, December 24, 2006

آخرين نامه

حتي فرصت بوسه آخرت را از من گرفتي
بارها لحظه خداحافظي مان را تصور كرده بودم
اما هيچ كدام مثل امروز نبود
قلبم را از سينه بيرون مي كشم
تركش هايش را مي بوسم
نوازشي را كه تو از او دريغ كردي هديه اش مي كنم
ناباورانه در آينه به چشمان خون گشته ام مي نگرم
حرف هايت را دوره مي كنم
تا هيچ وقت از ياد نبرمشان
بيداري چه تلخ است
كاش براي هميشه در اين خواب بمانم و بيدار نشوم
شايد ... شايد بذري كه در كوير كاشتم برويد
شايد ... شايد بيايي و با هم رويايمان را رنگ حقيقت بزنيم
نقطه ته آخرين نامه ام به تو را مي گذارم
منتظر جواب نامه ات مي مانم
...
به دعايت محتاجم درويش


2 Comments:

Blogger PaRaDa said...

che axe marekas
mikhune ba matnet
kamele kamel
:*

12/26/2006 12:35 PM  
Anonymous Anonymous said...

midooni ... migi to ke lalaii baladi chera khodet khabet nemibare ... vali bayad begam ke injoori faghad khodet aziat mishi ...

12/27/2006 12:42 AM  

Post a Comment

<< Home