Monday, April 30, 2007
تصميم گرفتم نروم و بمانم
از وقتي كه گفتم همين است ديگر
به جاي فرار، قرار را تمرين كردم
پذيرفتم، ماندم، خانه ساختم و اميد بستم
روزي او در حال پرواز
مرا ديد و فرود آمد
بال هاي خسته ام را ديد
گفت بيا با هم پرواز كنيم
گفتم خسته ام، مدت هاست نپريده ام
بال هايم مرده اند
با هم راه رفتيم، با هم دويديم
بس كه از پرواز برايم شعر سرود
گويي بال هايم هم جان گرفتند
باز هواي پرواز به سرم انداخت
دوباره هواي سفر
ديگرتوان كورانه رفتن را ندارم
نيرو مي گيرم از عشق
براي زنده كردن بال هايم
Saturday, April 28, 2007
Wednesday, April 25, 2007
Monday, April 23, 2007
Saturday, April 21, 2007
آرزو
آرزو
يك- سلامتي، شادي، صلح، عشق و آرامش رو براي همه مردم دنيا آرزو دارم
دو- قبلا توي يلدا بازي هم گفته ام: آرزو دارم يك آتليه نقاشي داشته باشم و به عنوان شغل نقاشي رو انتخاب كنم
سه- دوست دارم يك بچه داشته باشم
چهار- آرزو دارم تمام جاهاي ديدني دنيا رو ببينم
پنج- بارها و بارها براي 250 ميليون پوندي كه آرزو دارم زماني به من برسه نقشه كشيده ام.(اين يكي خيلي خنده دار بود مي دونم) مساله اينجاست كه با برآورده شدن آرزوي شماره پنح، آرزوي شماره دو،سه و چهار برآورده مي شه
Wednesday, April 18, 2007
Saturday, April 14, 2007
Wednesday, April 11, 2007
Wednesday, April 04, 2007
صد و بيست و چهار
پشت بار * آبجو * خنده * آينه
چهارراه * بوس خيس * تلوتلو
هتل * آسانسور * طبقه دوازده * اتاق
تخت * قهر كوتاه * آشتي
نفس * عكس * فراموشي
يك دو سه چهار *... * صد صد و يك
صد و بيست و سه * صد و بيست و چهار
جيغ * سكوت * انقباض
دلداري * باور * بي خيالي
آغوش * خنده * قصه
خواب * رويا *صبح * آغازي دوباره
پ ن:آخر عكسي كه مي خواستم نشد اينجا بگذارم