Thursday, May 31, 2007
اتم هاي عشق و شگفتي
آخر، شبي رو به آسمان كرد
اشك ريخت
خواست نجات يابد
از درد عاشقيت
فرشته آمد
همه چيز زيبا شد
امروزش رنگين است
اما گاهي
براي عشق دلتنگ مي شود
پ ن: بدون اينكه اين آهنگ من رو ياد كسي بندازه چند وقتيه كه ازش خيلي خوشم مي آد
تو كجايي از گروه ك ي و س ك
Tuesday, May 29, 2007
Saturday, May 26, 2007
Thursday, May 24, 2007
Monday, May 21, 2007
صداها
ولي منتقد صداش مثل يك خط صافه
بلابلابلابلابلا
از اون طرف صداي مامانم مي آد كه پشت سر هم حرف مي زنه
فكر مي كنه داره واسه من درد و دل مي كنه
غرغرغرغرغرغرغر
و هم زمان سشوار روشن كرده و موهاش رو درست مي كنه
ويژژژژژژژژژژژ
يك ماشين از توي كوچه رد مي شه صداي موزيك بلندش
شيشه هاي خونه رو مي لرزونه
گوپس گوپس گوپس
همسايه ميآد تو راهرو و در خونه رو محكم به هم مي كوبه
تق ق ق ق ق ق ق ق ق ق
چه شب دل انگيزي
Sunday, May 20, 2007
خانه نشين
آنجايي كه وقتي پنجره باز مي شود
ابرها به درون اتاق پرواز مي كنند
در فضاي خانه هميشه موسيقي متناسب با حال و هوايش پخش مي شود
همه چيز بر وفق مرادش است
تا وقتي كه زمان آن مي رسد كه پايين بيايد
وقتي در خانه را باز مي كند
همه چيز خاكستري است
به جاي عطر، فضا پر از بوي درد است
صداي ناله از همه جا به گوش مي رسد
همه سرگردانند،گويي دور خود مي گردند
خيلي ها هميشه فقط مي دوند و به هيچ جا نمي رسند
او تنها نگاه مي كند و گاهي اشك درون چشمش حلقه مي زند
اما در آخر، كارش را انجام مي دهد و به آرامي به خانه اش بازمي گردد
موسيقي آرامي به گوش مي رسد